تهران، شیخ بهایی جنوبی، ساختمانهای آ.اس.پ، همکف تجاری، پلاک ۷۵

آسیب های رشته های ورزشی/ صخره نوردی

 

 

صخره نوردی زمانی تنها در میان علاقه مندان به فضای باز، مشتاقان ماجراجویی و ورزشکاران حرفه ای مسابقات که شروع به ساختن اولین سالن های ورزشی سرپوشیده صخره نوردی در دهه 1980 کردند، محبوب بود. ساخت سالن ها و افزایش سهولت دسترسی، شکل گیری موجی از ورزشکاران تفریحی در این رشته را به دنبال داشته است. درحال حاضر صخره‌نوردی یا در فضای سرپوشیده بر روی دیواره های مصنوعی و یا در فضای باز روی صخره‌های طبیعی انجام می‌شود.

آسیب های ستون فقرات

صدمات ستون فقرات 1.9٪ تا 7.1٪ از کل آسیب های مربوط به صخره نوردی و حدود 20٪ از شکستگی های مربوط به این ورزش را تشکیل می دهند. 63% درصد از شکستگی های ستون فقرات از نوع فشاری (compression fracture) در ناحیه توراکولومبار (پشتی-کمری) بوده و در اثر سقوط از ارتفاع ایجاد می شوند.

به طور مزمن، تغییرات پاسچرال به صورت افزایش کیفوز ناحیه پشتی، افزایش لوردوز کمری و متمایل شدن شانه ها به سمت جلو رخ داده و تحت عنوان “پشت صخره نورد” نامیده می شود؛ این مسئله نتیجه ی عدم تعادل بین چرخاننده داخلی و خارجی بازو است که منجر به کوتاه شدن عضلات سینه ای می گردد. این تغییرات پاسچرال می تواند به نوعی شکستگی مهره (spondylolysis)، کمردرد مزمن و سندرم thoracic outlet منجر گردد. مطالعات نشان داده اند که انجام حداقل 1 ساعت تمرینات انعطافی در هفته، با کایفوز کمتری در ناحیه پشتی همراه است. این امر نیاز به مشاوره بیماران را در مورد گنجاندن تمرینات انعطاف پذیری و قدرتی منظم و متعادل در روتین تمرینی، به منظور محدود کردن این تغییرات پاسچرال خاص، برجسته می کند.

اندام فوقانی

در صخره نوردی، اندام فوقانی به میزان قابل توجهی در موقعیت های تحمل وزن قرار می گیرد. به این ترتیب، 42.6٪ تا 71.4٪ از تمام آسیب های صخره نوردی در شانه ها، آرنج، ساعد، مچ دست و دست ها رخ می دهد؛ در این بین، جنس آسیب ها بیشتر به صورت غیرتروماتیک حاد و آسیب های مزمن ناشی از استفاده بیش از حد می باشد.

آسیب های شانه

صدمات تروماتیک حاد می تواند در اثر سقوط از ارتفاع رخ داده و به شکستگی، جدا شدن آکرومیوکلاویکولار، دررفتگی گلنوهومرال و پارگی روتاتور کاف منتهی گردد. آسیب های مزمن ناشی از استفاده بیش از حد شبیه سایر ورزشکاران رشته های بالای سر بوده و مواردی مثل پارگی های مزمن روتاتور کاف، گیرافتادگی، التهاب تاندون عضله دوسر بازویی، و پارگی لبروم (SLAP) را شامل می شود.

  • شیوع پارگی حاد و مزمن روتاتور کاف در صخره نوردان تقریبا مشابه می باشد؛ پارگی حاد ممکن است با سابقه ای از دررفتگی شانه و ضعف ناگهانی همراه باشد. پارگی های مزمن ناشی از میکروترومای مکرر به تاندون روتاتور کاف در فضای زیر زائده آکرومیون است. بیماران با افزایش دردی که خواب شبانه آن ها را مختل می کند و از دست دادن پیشرونده فعالیت های بالای سر مراجعه خواهند کرد. اغلب بازگشت به ورزش یکی از اهداف است و انتظاری که بیمار از نتیجه جراحی ترمیمی یا درمان غیرتهاجمی (مثل فیزیوتراپی) دارد، بر اساس مدت زمان آسیب (حاد/مزمن) و سطح حرفه ای بودن ورزش شخص، مورد بحث قرار می گیرد.
  • آسیب های لبروم نیز به هر دو حالت حاد و مزمن ممکن است ورزشکار را درگیر کند. دررفتگی مفصل شانه (گلنوهومرال) حدود 10.2% آسیب های شانه در صخره نوردان را شامل می شود؛ دررفتگی ها اغلب نتیجه سقوط از ارتفاع بوده و می تواند به آسیب بنکارت منجر شود. برای اولین دررفتگی، به منظور اجتناب از بی ثباتی مکرر، پایدار کردن شانه به روش آرتروسکوپی پیشنهاد می شود. پارگی های نوع SLAP (لبه فوقانی از قسمت جلو تا پشت لبروم) نسبت به آسیب بنکارت (پارگی قسمت جلویی و پایینی لبروم) شایع تر بوده و عمدتا به صورت غیرتهاجمی درمان می شوند.

آسیب آرنج و ساعد

عمده آسیب های این ناحیه به شکل مزمن و در نتیجه استفاده بیش از حد می باشد که گاه یک آسیب حاد غیرتروماتیک بر آن سوار می شود، مثل پارگی سر پایینی عضله دو سر بازویی.

– نوعی درد آرنج مختص به این رشته ورزشی وجود دارد که تحت عنوان “آرنج صخره نوردان” معرفی می گردد. در اکثر مدل های گرفتن گیره در صخره نوردی، ساعد در وضعیت پرونیشن کامل بوده (مشابه شکل) و فرد در این وضعیت خود را به سمت بالا می کشد؛ در حالت پرونیشن، عضله دو سر بازویی چندان فعال نبوده و بار خم کردن آرنج عمدتا بر عضله براکیالیس می افتد. فشارهای بالا می تواند در محل اتصال تاندون-عضله براکیالیس پارگی های جزئی ایجاد کرده و منجر به درد در ناحیه کوبیتال گردد. درمان به صورت غیرتهاجمی با استراحت، یخ، دارو های ضدالتهابی (NSAID) و تمرینات تقویتی اکسنتریک می باشد.

–  التهاب اپی کندیل نیز نوعی آسیب تاندونی است که ورزشکاران صخره نورد را درگیر می کند. میزان نیروی قابل توجهی توسط عضلات سطحی و عمقی خم کننده انگشتان در حالت پرونیشن منتقل شده و محل اتصال این عضلات را تحت استرس قرار داده و منجر به ایجاد التهاب در قسمت داخلی آرنج می شود. با توجه به اینکه عضلات اکستانسور مچ جهت کنترل فعالیت شدید عضلات خم کننده و تثبیت مچ بار زیادی را تحمل می کنند، امکان مشاهده التهاب اپی کندیل خارجی نیز چندان دور از انتظار نیست.

– افزایش حجم عضلات ناحیه ساعد می تواند با نوروپاتی های فشاری اعصاب مدین (سندروم پروناتور) و بین استخوانی خلفی (سندروم تونل رادیال) همراه گردد.

آسیب مچ دست و دست

وضعیت قرارگیری خاص انگشتان و دست در صخره نوردی، آسیب هایی مثل پارگی ساختارهای قرقره ای حمایت کننده تاندون های خم کننده انگشتان، شکستگی استرسی قلاب استخوان hamate در مچ دست و شکستگی استرسی صفحه رشد را می تواند به دنبال داشته باشد. سیستم قرقره ای، شامل 5 قرقره حلقوی و 3 قرقره صلیبی بوده که یک کانال فیبرو استخوانی را برای نگه داشتن تاندون ها در مجاورت استخوان تشکیل می دهند. همانطور که در شکل نشان داده شده، در یکی از شیوه های رایج گرفتن گیره، بند های انگشت پروگزیمال در وضعیت 90 درجه خم شده و بند های دیستال در حداکثر وضعیت صاف شده (اکستنشن) قرار می گیرند، اعمال نیرو در چنین حالتی می تواند لودی فراتر از توان فیزیولوژیک ساختار های قرقره ای به آن ها وارد کرده و به پارگی جزئی یا کامل آن منجر گردد. بیماران مکررا از شنیدن یک صدای “پاپ” مانند، احساس پاره شدن همراه با خالی کردن/جابجایی انگشتان و متعاقب آن، از درد و کبودی شکایت دارند. درمان پارگی به طور کلی محافظه کارانه است، مگر اینکه دو یا چند قرقره به طور کامل پاره شده و منجر به ایجاد فاصله قابل توجه بین تاندون و استخوان شده و حالتی شبیه به زه کمان ایجاد نماید، یا در صورتی که صدمات دیگری همزمان وجود داشته باشند.استفاده از یخ، داروهای ضد التهابی و استراحت، خط اول درمان می باشد. حفاظت از ساختار آسیب دیده به صورت خارجی (مثل استفاده از تیپ یا آتل) می تواند به کاهش فاصله تاندون از استخوان و محدودسازی میزان خم شدن بند انگشت پروگزیمال کمک کرده و بدین صورت از لود وارده به ساختار قرقره ای و احتمال آسیب مجدد بکاهد.

شکستگی قلاب استخوان hamate در مچ دست صخره نوردان، معمولا به صورت آسیب های استرسی ناشی از فشار تماسی بالای تاندون های خم کننده چهارم و پنجم می باشد؛ چنین نیروهایی اغلب زمانی ایجاد می شوند که فرد گیره را در حالی که دست به سمت استخوان اولنار (نازک نی) منحرف شده و کف دست رو به بالاست، از زیر می گیرد (مطابق شکل). شروع موذیانه علائم بدون وجود سابقه ای از ضربه مستقیم به ناحیه ممکن است گمراه کننده باشد، اما این تشخیص باید در تمام صخره نوردانی که درد در ناحیه اولنار مچ، کاهش قدرت مشت کردن و گرفتن اجسام و علائم فشار بر عصب اولنا را دارند، در نظر گرفته شود. درمان اغلب به صورت غیرتهاجمی می باشد؛ اما در مواردی که قلاب به قسمت اصلی استخوان جوش نخورد، ممکن است برداشتن استخوان جدا شده مورد نیاز باشد. به دنبال هر دو شیوه درمانی، صخره نوردان به سطح پیش از آسیب خود برخواهند گشت.

اندام تحتانی

به دلیل سقوط از ارتفاع، اندام‌های تحتانی 48.6 درصد از شکستگی‌های سنگ‌نوردان را تشکیل می دهند. الگوهای احتمالی شکستگی متعدد بوده و درمان، از اصول استاندارد ترومای ارتوپدی پیروی می کند. به طور خاص، شکستگی های استخوان پاشنه را در سنگ نوردان پس از سقوط از ارتفاع شاهد هستیم.

کفش‌های صخره‌نوردی برای به حداکثر رساندن توانایی تحمل وزن بدن ورزشکار بر روی گیره هایی با ابعاد زیر سانتی‌متری با حداکثر اصطکاک طراحی شده اند. کفش ها کاملا محکم پارا گرفته و حدود 2.3 سایز نسبت به کفش های روزمره خیابانی کوچک ترند. همچنین قوس زیادی داشته مفاصل را خارج از وضعیت فیزیولوژیک آن ها قرار می دهد. این مسائل منجر به مجموعه ای از پاتولوژی های مرتبط با کفش مانند التهاب نیام کف پا، انحراف انگشت شست پا، التهاب عصب پرونئال عمقی و التهاب بورس پشت پاشنه و موارد مشابه می گردد

یکی از موقعیت های خطرناک برای زانو در صخره نوردی، حالتی است که ورزشکار با ایجاد یک مکانیسم جبرانی توسط اندام تحتانی، از فشار وارده بر اندام های فوقانی می کاهد؛ این امر با چرخش کامل داخلی در مفصل ران همراه با خم شدن زیاد زانوی همان طرف به دست می آید (مطابق شکل). این خم شدن چرخشی عمیق، زانو را در معرض خطر آسیب های منیسک و آسیب رباط جانبی داخلی (MCL) قرار می دهد. پارگی رباط صلیبی قدامی نیز بین صخره نوردان گزارش شده است، ت، اما مشخص نیست که آیا این پارگی ها مربوط به یک تکنیک خاص بوده یا سقوط از ارتفاع. آگاهی از استرس های چرخشی در مورد زانو در سنگنوردی برای توانبخشی و بازگشت به ورزش مهم است زیرا این پیچش ها ذاتاً آشکار نیستند.